سلام 

این اولین مطلب من است.laugh

خوب بر میگردیم به 3 سال پیش. من 10 سالم بود و تازه برای اولین بارگوشی گرفته بودم  و بعد از چند ماه بعد با فضای ایترنت اشنا شده بودم  و به 

همین دلیل من تمام کارتون های مرد علاقم رفتم  بن تن frown اره میدون چی تو دلتون میگزره خوب اون زمان من بچه بود امروز هم به یاد بچه گیم نگاه کردم وقتی نگاه کردم دیدم دنیای را یانه ای بعد از 1 سال بعد از خیالات عجیب من خیلی تغییر کرده . خوب الان کنجکاو شدید که خیالات من چی بو خوب صبر داشته باشید الان بهتون میگم 

خوب الان بهتون میگم وقتی که بعد 2 ماه  من  با ایترنت اشنا شدم یک خواب دیدم که من در چنگل های شمال قدم میزدم و یک گوله پشتی که توش پر از وسایل سفر بود در دوشم داشتم در گوشه ای چادر زدم و نهارم را خوردم نزدیک شب بود قبل از این که هوا تاریک بشود من اتش روشن کردم بعد از این که شام هم خوردم گوشیم پیام ویروس داد mailبعد گوشیم صدا از خودش داد درست یادم نمیاد چی گفت ولی میدونم که منفجر شد ونور عجیبی به فضا پرد شد وزمین به اندازه یک لحظه به روشنایی روز رسید 

بعد از خواب بلند شدم و بعد از چند دقیقه دوباره  خوابم بورد ودوباره به همان چنگل رفتم بهاسمن نگه کردم دیدم شهاب سنک به طرف چنگل افتاد

من میدانستم که چی در انتضارم برا همین گفتم این یک خواب وبه طرف شهاب سنک رفتم  دیگه بقیه اش برای بعد 

 

این اول داستان من

چی ,یک ,خواب ,چنگل ,الان ,های ,بعد از ,از چند ,از این ,و بعد ,بودم  و

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

پیوند محبت دانلودستان اخبار روزانه درباره فناوری اطلاعات و ... ملت عشق روشنفکری دانلود فایل های کمیاب انجمن داستان کویر سبزوار networktopography دانلود فایل golbargtci